آیا آرزوهای دریایی جاه طلبانه پاکستان در میان آشفتگی اقتصادی یک سراب است؟
دهلی نو: پاکستان علیرغم مواجهه با بحران اقتصادی شدید، تلاشهای نوسازی نیروی دریایی خود را با هدف ایجاد یک ناوگان قدرتمند با 50 کشتی افزایش میدهد. این اقدام جاه طلبانه پرسش هایی را در مورد اولویت های استراتژیک کشور ایجاد کرده است
در حال حاضر پاکستان با تورم فزاینده بیش از 24 درصد، تولید ناخالص داخلی راکد و نارضایتی عمومی بی سابقه دست و پنجه نرم می کند. به نظر می رسد تلاش برای گسترش توانایی های دریایی آن کمتر به نمایش قدرت ملی و بیشتر شبیه یک قمار پرخطر در پاسخ به فشارهای ژئوپلیتیکی در حال تغییر است.
محور استراتژیک: هند و اقیانوس هند
هسته اصلی توسعه نیروی دریایی پاکستان، رقابت طولانی مدت آن با هند است. نیروی دریایی هند با قابلیتهای دفاعی پیشرفته و حضور جهانی در حال گسترش، بر منطقه اقیانوس هند (IOR ) تسلط دارد. در پاسخ، پاکستان اتحاد خود را با چین و ترکیه تقویت کرده است تا قدرت دریایی رو به رشد هند را متعادل کند. نیروی دریایی پاکستان اخیراً مجموعهای از داراییهای دریایی از جمله زیردریاییهای پیشرفته کلاس Hangor، ناوهای کلاس MILGEM و ناوچههای کلاس Jinnah را در داخل کشور به دست آورده است.
نظامیسازی فزاینده بندر گوادر، که سنگ بنای کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC ) است، نشاندهنده قصد پاکستان برای جایگاه خود، هرچند بهعنوان شریک کوچک پکن ولی بهعنوان بازیگری حیاتی در ژئوپلیتیک منطقهای است.
نقش چین: متحد یا ارباب؟
چین منافع استراتژیک در منطقه اقیانوس هند دارد، به همین دلیل است که عمیقاً درگیر تلاشهای نوسازی نظامی پاکستان است. برای پکن، بندر گوادر یک نقطه دسترسی حیاتی به دریای عرب است که مسیر مستقیمی را ارائه می دهد که تنگه آسیب پذیر مالاکا را دور می زند. چین به عنوان یک حامی توانمند، از اسلام آباد با تأمین مالی پروژه های کلیدی و به اشتراک گذاشتن تخصص فن آوری خود حمایت می کند.
با وجود اتحاد قوی، بی اعتمادی آشکاری بین دو ملت وجود دارد. پاکستان بر دستیابی به قابلیت های هسته ای حمله دوم (یک حمله تلافی جویانه با سلاح های طراحی شده برای مقاومت در برابر حمله هسته ای اولیه («حمله اول»))در مقابل استفاده آتی از گوادر، یک شهر بندری مهم استراتژیک، اصرار داشته است. این خواسته به بن بست بین دو کشور منجر شده است.
گزارشهای اطلاعاتی نشان میدهد که پاکستان در مورد تبدیل گوادر به یک پایگاه نظامی دائمی به چین تضمینهای خصوصی داده است. اما اعتراضات و واکنش های مردمی مذاکرات را از مسیر خود خارج کرده است. می توان گفت که پاکستان اکنون به یک کشوردوست در محاسبات ژئوپلیتیک چین تبدیل شده است.
واقعیت های اقتصادی: اولویت دادن اسلحه به نان
از زمان شکلگیری، پاکستان به دنبال 25 کمک مالی از صندوق بینالمللی پول (IMF ) بوده است که در آخرین توافقنامه 7 میلیارد دلاری، اقدامات ریاضتی سختی اعمال شده است که به طور نامتناسبی بر طبقات متوسط و پایین تأثیر گذاشته است. در همین حال، امپراتوری اقتصادی گسترده ارتش، به ارزش بیش از 20 میلیارد دلار، دست نخورده باقی مانده است.
درگیری عمیق ارتش در اقتصاد پاکستان، از طریق نهادهایی مانند بنیاد فوجی و ارتش رفاه، توزیع منابع را بیشتر مخدوش می کند.
منتقدان استدلال می کنند که مصونیت تشکیلات دفاعی در برابر نظارت مالی، نابرابری اقتصادی را تشدید کرده است و شهروندان عادی را مجبور به تحمل بار سوء مدیریت مالی کشور کرده است.
واکنش داخلی: گوادر به عنوان نمادی از نارضایتی
بلوچستان، محل بندر گوادر، همچنان نماد توسعه نابرابر پاکستان است. علیرغم اهمیت استراتژیک، این منطقه از توسعه نیافتگی مزمن، بیکاری و بهره برداری از منابع رنج می برد. وعده های رفاهی که به CPEC گره خورده است تحقق نیافته است و به ناآرامی دامن می زند و بلوچستان خواستار استقلال بیشتر است.
در نتیجه، گوادر نه تنها برای نارضایتیهای محلی، بلکه برای روابط ظریف پاکستان با چین به نقطهی آتش تبدیل شده است.
دیدگاه هند: هوشیاری استراتژیک
برای دهلی نو، تقویت نیروی دریایی پاکستان یک شمشیر دولبه است. از یک سو، اولویت بندی اسلام آباد بر قدرت نظامی بر ثبات اقتصادی تاکید می کند و به طور بالقوه انسجام استراتژیک بلندمدت آن را تضعیف می کند. در مقابل، تعمیق پیوند چین و پاکستان در گوادر تهدیدی ملموس برای منافع دریایی هند در IOR (Improved Oil Recovery افزایش ضریب بازده مخازن نفت )است.
هند با نوسازی قابلیتهای دریایی خود، تمرکز بر ناوهای هواپیمابر، زیردریاییهای هستهای و نظارت دریایی پاسخ داده است. مذاکراتی مانند Quad (یک گفتوگوی استراتژیک بین ایالات متحده، هند، ژاپن و استرالیا است که حفظ مذاکرات بین کشورهای عضو را باعث میشود)موقعیت استراتژیک هند را بیشتر تقویت میکنند و رویکردی چندجانبه را برای مقابله با ردپای رو به رشد چین و پاکستان در منطقه تضمین میکنند.
یک ملت سرگردان
آرمان های دریایی پاکستان ممکن است پوششی از جاه طلبی استراتژیک ارائه دهد، اما آنها برای رفع آسیب پذیری های اساسی آن کار چندانی انجام نمی دهند. بدون اصلاحات اقتصادی معنادار و تنظیم مجدد اولویت ها، جاه طلبی های دریایی ، در خطر تبدیل شدن به یک سراب گران است.
اگر پاکستان نتواند تعادل ظریفی بین مدرنسازی نظامی و ثبات اقتصادی ایجاد کند، خطر منحرف شدن را تهدید میکند. این کشور ممکن است خود را گرفتار ناآرامی های داخلی، وابستگی های خارجی و پیچیدگی های در حال تحول ژئوپلیتیک منطقه ای ببیند.
در حالی که منطقه اقیانوس هند ممکن است یک میدان جنگ برای نفوذ باشد، اما به طور فزاینده ای به عنوان آینه ای عمل می کند که تضادهای داخلی و وابستگی های خارجی پاکستان را منعکس می کند.
برای پاکستان، نیاز مبرم این است که اولویتهای خود را دوباره تنظیم کند. در غیر این صورت، جاهطلبیهای دریایی آن به جای یک مسیر واقعی برای رسیدن به قدرت منطقهای، چیزی بیش از موضع استراتژیک باقی خواهد ماند.(ترجمه این مقاله به معنی پذیرفتن تمام مطالب آن نیست)