هوش مصنوعی به سرعت در حال تکامل است. علاوه بر هوش مصنوعی معمولی، هوش مصنوعی مولد نیز ظاهر شده است و استفاده از آن آسان تر می شود. تفاوت اصلی بین هوش مصنوعی سنتی و هوش مصنوعی مولد در قابلیت ها و کاربرد آن ها نهفته است. سیستم های هوش مصنوعی سنتی عمدتا برای تجزیه و تحلیل داده ها و پیش بینی ها استفاده می شوند، در حالی که هوش مصنوعی مولد با ایجاد داده های جدید مشابه داده های آموزشی خود یک قدم فراتر می رود.در نتیجه، هوش مصنوعی عمیقاً در فعالیتهای تولیدی شرکتها و فعالیتهای مصرفی خانوارها مشارکت دارد و بهرهمندی از خدماتی که قبلاً غیرقابل تصور بود، کارآمدتر و با هزینه کمتر امکانپذیر شده است. با این حال، در حالی که اکنون میتوانیم از این مزایا لذت ببریم، نگرانیهای فزایندهای وجود دارد که هوش مصنوعی مشاغل را از بین میبرد و کارهایی را که باید توسط انسانها انجام شود حذف میکند.
آیا هوش مصنوعی به تکامل خود ادامه خواهد داد؟ چه بر سر اقتصاد و جامعه ما به خصوص نیروی انسانی خواهد آمد؟ چه نوع واکنش های سیاستی را می توان در پاسخ به این موضوع در نظر گرفت؟ اینها مسائلی است که مردم عمیقاً به آنها اهمیت می دهند.
① آیا تکامل هوش مصنوعی ادامه خواهد داشت؟
اول، این موضوع وجود دارد که آیا تکامل هوش مصنوعی در آینده ادامه خواهد داشت یا خیر؟
درجواب بایدگفت که بله، هوش مصنوعی به تکامل خود ادامه خواهد داد. پیشرفتهای سریع در زمینههای مختلف مانند یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی، بینایی کامپیوتری و سایر حوزهها باعث میشود که هوش مصنوعی به طور مداوم بهبود یابد. همچنین، افزایش دادهها و قدرت پردازش کامپیوترها نیز به این روند کمک میکند.
علاوه بر این، تحقیقات و نوآوریها در دانشگاهها و شرکتهای فناوری نیز به توسعه الگوریتمها و مدلهای جدید کمک میکند. با توجه به نیازهای روزافزون در صنایع مختلف، از جمله بهداشت و درمان، خودروسازی، مالی و بسیاری دیگر، انتظار میرود که هوش مصنوعی در آینده نقشهای بیشتری را ایفا کند و قابلیتهای جدیدی را به دست آورد.
با این حال، چالشهایی نیز وجود دارد، از جمله مسائل اخلاقی، حریم خصوصی و تأثیرات اجتماعی که باید در حین توسعه هوش مصنوعی مورد توجه قرار گیرند.
② آیا هیچ محدودیتی برای تکامل هوش مصنوعی وجود ندارد؟
بنابراین، آیا هیچ محدودیتی برای تکامل هوش مصنوعی وجود ندارد؟
تکامل هوش مصنوعی به عوامل مختلفی بستگی دارد و میتوان گفت که محدودیتهایی وجود دارد. این محدودیتها میتوانند شامل موارد زیر باشند:
به طور کلی، در حالی که هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است، اما عوامل مختلفی میتوانند بر روند و شدت این پیشرفت تأثیر بگذارند.
درواقع شاید بتوان گفت فعالیت های انسانی وجود دارندکه هوش مصنوعی هنوز نمی تواند واردآن شود. مشاغلی که نمی توانند به هوش مصنوعی تبدیل شوند، مشاغلی هستندکه بکارگیری هوش مصنوعی درآنها منفعتی نداردیاکم منفعت است؟ ، مشاغلی که به دلیل موانع قانونی یا فرهنگی نمی توانند به هوش مصنوعی تبدیل شوند و مشاغلی که انجام آنها توسط انسانها ارزش دارد. مثلا فهرست کردن چیزها توسط انسانها باارزش است .با این حال، این به تنهایی ابهاماتی را ایجاد می کند و بالدوین کسی است که این نکته را دنبال می کند.
بالدوین استدلال می کند که انسان ها نسبت به هوش مصنوعی در زمینه های مرتبط با آنچه در روانشناسی به عنوان شناخت اجتماعی معرفی می شود، از جمله قضاوت، همدلی، شهود و درک تعاملات پیچیده در گروه ها، مزیت دارند . علاوه بر این، از آنجایی که هوش مصنوعی از دادهها یاد میگیرد، نمیتواند در مناطقی که دادههای کمی وجود دارد، کار کند، و فرآیند استنتاج توسط هوش مصنوعی قابل اتکا نیست، بنابراین زمانی که نیاز به پاسخگویی است، نمیتوان از آن استفاده کرد. علاوه بر این، داده های استفاده شده توسط هوش مصنوعی متکی به روابط علی است که در گذشته وجود داشته است، بنابراین اگر یک تغییر ساختاری عمده وجود داشته باشد و آن روابط علی دیگر برقرار نباشد، استنباط هوش مصنوعی نیز غیرقابل اعتماد می شود .
بعلاوه دراستنتاج کارهایی که هوش مصنوعی نمیتواند انجام دهد این است که نمیتواند نتایج استنتاج را توضیح دهد، از آنجا که استنتاج توسط هوش مصنوعی قابل اتکا نیست، نمیتواند از اشتباهات و سوگیریها اجتناب کند یا اصلاحات دقیق انجام دهد، و اینکه نمیتواند نتایج استنتاج را توضیح دهد. اشاره می کند که نمی توان آن را مستقیماً در تصمیم گیری منعکس کرد زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که 100٪ درست باشد.
③ آیا تکامل هوش مصنوعی نیروی انسانی را از بین خواهد برد؟
همانطور که هوش مصنوعی به تکامل خود ادامه می دهد، چه اتفاقی برای کاری که به طور سنتی توسط انسان ها انجام می شود، خواهد افتاد؟ نگرانی فزاینده ای در سراسر جهان وجود دارد که هوش مصنوعی مشاغل انسان را از بین ببرد، اما آیا واقعاً این اتفاق خواهد افتاد؟
با وجود پیشرفتهای چشمگیر هوش مصنوعی، برخی مشاغل و فعالیتها به دلیل نیاز به مهارتهای خاص، ارتباط انسانی و خلاقیت، نمیتوانند به راحتی به هوش مصنوعی تبدیل شوند. در زیر به برخی از این مشاغل اشاره میشود:
این مشاغل به دلیل نیاز به احساسات، خلاقیت و توانایی درک عمیق از انسانها، به راحتی نمیتوانند به طور کامل به هوش مصنوعی واگذار شوند.
بعضی ازمحققان براین باورندکه چون ظهور و گسترش نیروی کاری وجود دارد که رابطه مکملی با هوش مصنوعی دارد، هوش مصنوعی لزوماً تأثیر منفی بر اشتغال ندارد .
گروهی دیگر نسبت به این موضوع بدبین هستند. همانطور که قبلا ذکر شد، هوش مصنوعی نیز محدودیت هایی دارد، بنابراین آنهامعتقدند که نیروی انسانی باقی خواهد ماند. با این حال، در چنین زمینه محدودی، نمی توان انتظار داشت که تقاضای نیروی کار به اندازه کافی وجود داشته باشد که به هرکسی که می خواهد کار کند، اجازه کاردهد. بنابراین، باهوش مصنوعی دنیای انسانها به «دنیای بدون کار» تبدیل نمی شود، بلکه به «دنیایی با کار کمتر» تبدیل می شود.
بالدوین بین این دو دیدگاه ایستاده است. همانطور که قبلا ذکر شد، او همچنین معتقد است که تکامل هوش مصنوعی میزان کار باقی مانده برای انسان را محدود می کند. برخی از این مشاغل هنوز وجود ندارند و برخی در آینده پدیدار خواهند شد، اما از جمله مشاغلی که در حال حاضر وجود دارد، مشاغل اداری، حرفه ای و علمی، مشاغل مرتبط با تحصیل، و مشاغل هنری، تفریحی و اوقات فراغت هستند. با این حال، حتی اگر قرار باشد مشاغلی که انسان ها به عهده می گیرند به آن ها محدود شود، کار باقی مانده، کار «انسانی» است که فقط انسان ها می توانند انجام دهند، و کار «محلی» است که در آن تعامل چهره به چهره مهم است. بنابراین در آینده جامعه باید به "جامعه ای انسانی تر و محلی تر" تبدیل شود. از این نظر، او «در درازمدت» نسبت به بقای کار انسانی خوش بین است .
④ آیا تکامل هوش مصنوعی نابرابری را افزایش خواهد داد؟
به هر حال، سطح نابرابری در جامعه ای که هوش مصنوعی نقش اصلی را ایفا می کند، چه خواهد شد؟ نظرات در اینجا نیز تقسیم شده است.
دلیل افزایش نابرابری این است که توزیع سرمایه ارزشمندانسانی در وهله اول به طور فزاینده ای نابرابر شده است، و توزیع سرمایه فیزیکی نیز نابرابر است. با این حال، تا کنون انسانها میتوانستند از طریق تامین سرمایه انسانی دستمزد دریافت کنند، اما هوش مصنوعی تلاش میکند حتی این منبع درآمد را از بین ببرد، بنابراین انتظار میرود که نابرابری بیشتر شود.
بالدوین به صراحت نمی گوید که نابرابری افزایش خواهد یافت، اما همانطور که هوش مصنوعی رقابت را در صنایع خدماتی که نسبتاً از رقابت جدا شده اند تشدید می کند، کارگرانی که مشاغل آنها از بین می رود تغییرات عمده ای را تجربه خواهند کرد
از سوی دیگر، اگر انسانها بتوانند مهارت های مکمل هوش مصنوعی را کسب کنند، مشکلی پیش نمی آید، اما اگر عقب بمانند، تعدیل بازار کار ممکن است به تعویق بیفتد و مدتی بیکاری تشدید شودگفته می شود که جنسیت نیز می تواند درتغییر الگوی بیکاری موثر باشد به منظور جلوگیری از این اتفاق، ایجاد یک سیستم آموزشی که امکان کسب بی دردسر مهارت های مکمل را فراهم می کند، بسیارمهم است و این امر به مهار گسترش نابرابری خیلی کمک می کند .درواقع شاید لازم باشد درکناراصلاح سیستم آموزش رسمی مدرسه ودانشگاه یک سیستم آموزش بزرگسالان نیز ایجاد شود تامهارتهای لازم برای انطباق انسانهاباموقعیت های مختلف وجدیدایجادشودو به انسانها آموزش داده شودکه چگونه خودراباشرایط جدیدتطبیق دهند. با توجه به تفاوتهای فرهنگی نژادی ومحیطی این سیستم آموزشی باید بسیارمنعطف ، متنوع ودرعین حال کارآمدباشد.همین متنوع بودن ورودبخش خصوصی را به حل موضوع ضروری می کند.وظیفه دولتها ایجاد زیر ساختهاست وتجربه نشان داده است که هرگاه دولتها در موضوعات باتنوع بالا وارد شده اند یا شکست خورده اندیابسیارکندوبدعمل کرده اند.بعلاوه ورود بخش خصوصی به موضوع، بخشی ازمسئله بیکاری راحل خواهدکرد بدون آنکه برای دولتها بار مالی ایجادشود.
⑤ دولت چگونه باید به تکامل هوش مصنوعی واکنش نشان دهد؟
با توجه به موارد فوق، چگونه باید به پیشرفت فناوری هوش مصنوعی که تأثیر عمده ای بر اقتصاد و جامعه خواهد گذاشت، پاسخ دهیم؟
اول از همه، به منظور "گسترش" هوش مصنوعی، مهم است که بین حفاظت از حریم خصوصی و استفاده موثر از داده ها، و ایجاد قوانین مسئولیت قانونی، مبادله ای مناسب ایجاد شود. علاوه بر این، از نظر پاسخگویی به «تأثیر» هوش مصنوعی، نباید نسبت به تأثیر آن بر اشتغال و نابرابری بیش از حد بدبین باشیم، بلکه باید مراقب تمرکز بر چند شرکت بزرگ پلت فرم هوش مصنوعی باشیم . علاوه بر این، برای همزیستی انسان و هوش مصنوعی، بهبود توانایی هایی که به انسان ها مزیت نسبی می بخشد و ارزش آنها را افزایش می دهد، مهم است و به ویژه درک درستی از امکانات و محدودیت های هوش مصنوعی مهم است. نیاز به نیروی انسانی است که بتواند از این دانش برای حل مشکلات سازمان خود استفاده کند. برای این منظور، لازم است آموزش مکرر از طریق یادگیری تطبیقی با استفاده از هوش مصنوعی و سایر فناوری ها ترویج شود .
بالدوین همچنین عقیده دارد به کارگران بایدکمک شود تا با جابجایی شغلی سازگار شوند، جایگزینی شغلی را تقویت کند، و کارگرانی که توسط هوش مصنوعی آواره شده اندشناسایی و یاری شوند، در این صورت، قوانین و مقررات حفاظت از شغل مورد نیاز است تا تکامل هوش مصنوعی را کاهش دهد در این میان، توزیع مجدد درآمد برای کارگرانی که شغل خود را از دست می دهند ضروری خواهد بود، اما علاوه بر این، سیاست هایی مانند امنیت انعطاف پذیری دانمارک نیز ضروری است. این اصطلاح معرف نوعی سیاستگذاری است که در آن سطح امنیت شغلی پایینتر بوده اما مزایای بیکاری در آن بالاتر است. بدین ترتیب چنانچه شغل خود را از دست بدهید با کمک یک سیستم کاریابی متخصص آموزش خواهید دید و وارد بازار کار خواهید شد. همچنین، برای مردم مهم است که از زمینههایی که مستقیماً با هوش مصنوعی و RI رقابت میکنند (هوش از راه دور؛ مهاجرت دیجیتال) اجتناب کنند و باید مهارتهای لازم برای انجام این کار را کسب کنند، اما اینها زمینههایی هستند که میتوان در آنها انسانیت را نشان داد. در نتیجه، اگر به افراد دارای انسانیت پاداش نسبی داده شود، توزیع انسانیت باید با توزیع سرمایه انسانی بی ارتباط باشد، بنابراین گفته می شود که هوش مصنوعی می تواند نابرابری را کاهش دهد.دریک کلام انسانها باید ازکارهایی که هوش مصنوعی می تواند آنها راانجام دهد فاصله بگیرند وبه کارهایی نزدیک شوند که هوش مصنوعی از انجام آن ناتوان است.
از سوی دیگربعضی از محققان که تأثیر هوش مصنوعی را جدیتر میگیرند، معتقدند از آنجایی که نیروی کار عملاً ناپدید میشود، پاسخ سیاستگذاری گذشته، مانند بهبود آموزش، کافی نخواهد بود و دولت باید راه را به شدت تغییر دهد. آنان از تبدیل شدن به یک دولت بزرگ حمایت می کنند. «دولت بزرگ» در اینجا به تقویت مالیات بر سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی و شرکت های بزرگ، تأمین درآمد مالیاتی کافی و سپس تأمین درآمد پایه مشروط مانند مشارکت اجتماعی اشاره دارد. و در عین حال دولتی با مشارکت سرمایه که در شرکت های سهامی سهام ارائه می کند. این کشور (کشوری که هوش مصنوعی وارد آن می شود)همچنین یک کشور حامی نیروی کار است که در فرآیند نفوذ هوش مصنوعی نیروی کار با کیفیت بالا و با دستمزد خوب فراهم می کند. علاوه بر این،محققان نگران شرکتهای فناوری بزرگ مانند GAFAM که دارای قدرت سیاسی قابل توجهی اند،هستند. این کلمه مخفف پنج شرکت برتر جهان یعنی گوگل، اپل، فیس بوک، آمازون و مایکروسافت است.
همانطور که دیدیم، نظرات در مورد چشم انداز تکامل هوش مصنوعی، تأثیر آن و پاسخ های سیاستی که باید در پاسخ به آن اتخاذ شود، تقسیم شده است. امروز که تکامل هوش مصنوعی در حال افزایش است، فکر میکنم نیاز فوری به تعمیق بحثها در مورد این موضوعات وجود دارد.
فکر میکنم باید از نظر تئوری روشن کنیم که رشد اقتصادی ناشی از هوش مصنوعی چگونه خواهد بود. این به این دلیل است که نظریه رشد اقتصادی سنتی، معمولاً مدل سولو-سوان، معتقد است که هم ورودی سرمایه (K) ، هم ورودی نیروی کار (L) وهم ورودی دانش (A)برای تولید ضروری هستند.
درست است که ورودی نیروی کار(L) با هوش مصنوعی کاهش پیدا خواهدکرداما درعین حال می دانیم که بهرهوری نهایی سرمایه فیزیکی درطول زمان کاهش مییابد.بنابراین اگر Lراحذف کنیم مدلAKمحکوم به نابودی است.بعلاوه وجود K وAبه وجودL وابسته است.
مطلب مهم بعدی این است که
تکامل هوش مصنوعی (AI) میتواند تأثیرات متنوعی بر نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی داشته باشد. برخی از جنبههایی که ممکن است باعث افزایش نابرابری شوند عبارتند از:
با این حال، هوش مصنوعی همچنین میتواند به کاهش نابرابری کمک کند، مثلاً از طریق بهبود دسترسی به آموزش و خدمات بهداشتی، یا ایجاد فرصتهای شغلی جدید در حوزههای نوآورانه. در نهایت، چگونگی تأثیر هوش مصنوعی بر نابرابری بستگی به سیاستها و تصمیمگیریهای اجتماعی و اقتصادی دارد.
هوش مصنوعی باعث ثروتمندترشدن انسانها می شودبااین حال این سوال مطرح است که آیا مطلوب است که انسان ها از نظر مادی حتی بیشتر از این ثروتمند شوند؟این به این دلیل است که دیدگاهی به نام "رشد مجدد" نیز وجود دارد که نیاز به رشد اقتصادی بیشتر را به دلیل رابطه آن با گرمایش جهانی انکار می کند.
هوش مصنوعی انرژی زیادی مصرف می کندوبه این دلیل مشکلات زیست محیطی زیادی ایجاد می کند.
بر این اساس، اگر استفاده از هوش مصنوعی را برای بهبود بهرهوری نیروی کار و پیگیری رشد اقتصادی انتخاب کنیم، آیا میتوانیم به سمتی برویم که تأثیر منفی بر پیشرفت کار نداشته باشد؟
به عنوان مثال، ساسکیند میگوید: «اگرچه همه کشورهای اروپا ،آمریکا وژاپن به یک شکل در معرض پیشرفت فناوری قرار گرفتهاند، روند افزایش نابرابری در ایالات متحده، اروپای مرکزی و ژاپن به یک شکل ظاهر نشده است سیاست ها و نهادها برای بروز نابرابری مهم اند. بالدوین می گوید که «کارگران کمماهر و میانسال در اروپا و ژاپن، مانند ایالات متحده، تحت تأثیر اتوماسیون و جهانیسازی قرار گرفتهاند، اما برخلاف ایالات متحده، ساختار اجتماعی منسجمی دارند.» و «دولت های مختلف ترکیب های متفاوتی از سیاست ها را برای انطباق با تحولات گذشته امتحان کرده اند.» البته دیدگاه دیگری نیز وجودداردکه قرارگرفتن ژاپن در معرض پیشرفت های تکنولوژیکی و جهانی شدن ایالات متحده رازیرسوال می برد.
همچنین ببینید
هوش مصنوعی که به اسراییل کمک می کندغزه رابمباران کند
متا استفاده از مدل هوش مصنوعی خود توسط سازمان های دولتی و پیمانکاران دفاعی ایالات متحده را تایید کرد
OpenAI
OpenAIیک سازمان تحقیقاتی هوش مصنوعی آمریکایی است که در دسامبر 2015 تأسیس شد و دفتر مرکزی آن در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا قرار دارد.
ازجمله بنیانگذاران: سام آلتمن، ایلان ماسک، ایلیا ساتسکور، گرگ براکمن
مدیر عامل: سم آلتمن (29 نوامبر 2023–)
مدیر ارشد اجرایی: میرا موراتی
رئیس: گرگ براکمن
تاسیس: 11 دسامبر 2015، سانفرانسیسکو، کالیفرنیا، ایالات متحده
روز پنجشنبه25جولای2024، آلتمن مقالهای برای واشنگتن پست نوشت که در آن یک طرح چهار مادهای برای تقویت تسلط هوش مصنوعی ایالات متحده با اجرای پادمانها، ایجاد زیرساختها، تنظیم صادرات مرتبط با هوش مصنوعی و ایجاد یک جامعه جهانی ارائه کرد.
اما آنچه در پیشنهاد آلتمن قابل توجه است این بود که او چگونه نقشی را که مدلهای AI منبع باز میتوانند در تقویت قدرت آمریکا در میدان داشته باشند برجسته کرد.
آلتمن نوشت: «اطمینان از اینکه مدلهای منبع باز بهراحتی در دسترس توسعهدهندگان این کشورها هستند، مزیت ما را بیشتر خواهد کرد.» "چالش اینکه چه کسی در زمینه هوش مصنوعی رهبری خواهد کرد، فقط در مورد صادرات فناوری نیست، بلکه در مورد صادرات ارزش هایی است که این فناوری از آنها حمایت می کند."
ماسک از زمانی که او هیئت مدیره سازنده ChatGPT را در سال 2018 ترک کرد، بارها رهبری آلتمن را مورد انتقاد قرار داده است. ماسک بر اساس موضع او مبنی بر اینکه سیستم های OpenAI آنطور که باید، در حالت ایده آل، باز نیستند، آلتمن را مورد انتقاد قرار داده است.
ماسک در یک پست X در فوریه 2023 نوشت:
"OpenAI به عنوان یک منبع باز ایجاد شد (به همین دلیل نام آن را "هوش مصنوعی باز" گذاشتم)، یک شرکت غیرانتفاعی به عنوان وزنه تعادل برای گوگل، اما اکنون به یک شرکت منبع بسته و حداکثر سود تبدیل شده است که به طور موثر توسط مایکروسافت کنترل می شود.
او افزود: «اصلاً آن چیزی که قصد داشتم نبود.»
ماسک در فوریه سال جاری علیه OpenAI شکایت کرد، جایی که او این شرکت را به نقض مأموریت غیرانتفاعی خود با شراکت با مایکروسافت متهم کرد. او بعداً در ژوئن شکایت خود را پس گرفت.
مطمئناً، ماسک در مورد باز بودن مدلهای هوش مصنوعی نیز تردیدهایی دارد. در مکاتبات خصوصی، به نظر میرسد که رئیس تسلا و xAI با دانشمند ارشد وقت OpenAI، ایلیا سوتسکور، موافق است که باید محدودیتهایی برای باز بودن وجود داشته باشد.
ساتسکور در ژانویه 2016 در ایمیلی به ماسک گفت: «هرچه به ساخت هوش مصنوعی نزدیکتر میشویم، منطقی است که کمتر باز باشیم.»
سوتسکور ادامه داد:
"Open in OpenAI به این معنی است که همه باید از ثمرات هوش مصنوعی پس از ساخته شدن بهره ببرند، اما این کاملاً خوب است که علم را به اشتراک نگذارید (حتی اگر به اشتراک گذاری همه چیز قطعاً استراتژی درستی در کوتاه مدت و احتمالاً میان مدت برای اهداف استخدام است).
ماسک پاسخ داد: بله.
نمایندگان آلتمن و ماسک فوراً به درخواستهایی که از Business Insider ارسال شده بود، در خارج از ساعات کاری عادی پاسخ ندادند.
موضع آلتمن در مورد هوش مصنوعی منبع باز نیز ممکن است برای ماسک کمتر مورد توجه قرار گیرد، زیرا این امر نشان دهنده این است که می تواند جایی باشد که صنعت در حال حرکت است.
روز سه شنبه، مارک زاکربرگ، مدیر عامل متا، آخرین مدل هوش مصنوعی شرکتش، Llama 3.1 را معرفی کرد.
این مدل که متا می گوید می تواند از GPT-4o OpenAI بهتر عمل کند، منبع باز است و به صورت رایگان در دسترس عموم قرار گرفته است.
زاکربرگ در یک پست وبلاگی در همان روز نوشت: "من معتقدم منبع باز برای آینده مثبت هوش مصنوعی ضروری است."
بحث در مورد ایمنی مدلهای AI منبع باز وجود دارد و نظر من این است که هوش مصنوعی منبع باز ایمنتر از جایگزینها خواهد بود. من فکر میکنم دولتها به این نتیجه میرسند که حمایت از منبع باز به نفع آنهاست، زیرا این کار دنیا را مرفه و امن تر خواهد کرد.