فهرست مطالب
افزایش صادرات چین به کشورهای در حال توسعه
هوش مصنوعی چه مزایایی برای آموزش به ارمغان می آورد؟
کاهش هزینه های دفاعی آمریکا به نصف؟
کنفرانس بین المللی بازار کار ریاض
تلاش های پاکستان برای نوسازی ناوگان دریایی خود
خطرتبدیل بیت کوین به دارایی ذخیره
هوش مصنوعی متاو پیمانکاران دفاعی ایالات متحده
هوش مصنوعی به اسرائیل کمک می کندغزه رابمباران کند
بهترین زمان خرید صندوق های طلا
محدودیت آمریکا برای صادرات نیمه هادی های هوش مصنوعی
سه روشی که ربات ها بر اقتصاد تأثیر می گذارند
چالش هند با چین: خطرات بیشتر از هر زمان دیگری است
آبهیناو پاندیا
در 10 آوریل 2024، در بحبوحه کمپین شدید و دو قطبی برای انتخابات ملی آتی در هند، نخست وزیر نارندرا مودی مصاحبه ای مهم با نیوزویک، یک نشریه آمریکایی انجام داد. به طور معمول، مبارزات انتخاباتی BJP به لفاظی های قوی ملی گرایانه در مورد مسائل امنیتی اهمیت زیادی می دهد. با این حال، این بار، مودی موضعی غیرمنتظره اتخاذ کرد و به طور قابل توجهی موضع سخت در روابط هند و چین را کاهش داد.
وی در مصاحبه خود در نیوزویک اظهار داشت: از طریق تعامل مثبت و سازنده دوجانبه در سطوح دیپلماتیک و نظامی، دو کشور قادر خواهند بود صلح و آرامش را در مرزها بازگردانند و حفظ کنند. وی ضمن تاکید بر اینکه رابطه با چین "مهم" و "مهم" است، افزود: اعتقاد من این است که باید فوراً به وضعیت طولانی در مرزهایمان رسیدگی کنیم تا ناهنجاری در تعاملات دوجانبه ما را پشت سر بگذاریم. روابط پایدار و صلح آمیز بین هند و چین نه تنها برای دو کشور ما بلکه برای کل منطقه و جهان مهم است. چین نیز با واکنش مثبت به اظهارات مودی، اطمینان داد که روابط "سالم و باثبات" به نفع دو کشور است.
در محافل دیپلماتیک، اظهارات اخیر مودی در مورد چین نشان دهنده یک پیشرفت بالقوه در جهت ازبین بردن روابط دوجانبه تیره و بیگانه بین هند و چین است. با این حال، این سوال مطرح می شود که آیا می توان به صلح پایدار در امتداد مرزهای هیمالیا دست یافت، با توجه به اینکه 21 دور از جلسات در سطح فرماندهی اصلی و 29 نشست مکانیزم کاری برای مشاوره و هماهنگی برای ایجاد هر گونه پیشرفت در مورد امور مرزی هند و چین شکست خورده است.
پس از بحران گالوان در ژوئن 2020 که منجر به تلفات دو طرف شد، روابط دوجانبه بدتر شد. پس از بن بست گالوان، هر دو طرف 50000 سرباز را در یک الگوی استقرار آینه ای در بخش لاداخ جمع آوری کردند. علیرغم چهار دور جدایی در دره گالوان، پانگونگ تسو، گوگرا (PP-17 A) و چشمه های آب گرم (PP-15)، و تنش های مداوم در دپسانگ و دمچوک، ده ها هزار نیرو در دو طرف مرز مستقر هستند. . امروز روابط دوجانبه در پایین ترین سطح خود از زمان جنگ 1962 قرار دارد.
با این وجود، همانطور که نخست وزیر مودی تاکید کرده است، روابط با چین مهم و قابل توجه است. با تمرکز بر هدف اقتصاد 5 تریلیون دلاری، هند نمی تواند درگیر درگیری بزرگ با چین باشد و هیچ قصدی برای انجام این کار ندارد. با این حال، با گزارشهایی مبنی بر اشغال برخی از سرزمینهای هند در لاداخ توسط چین و از دست دادن حق گشت زنی در مناطق خاص، تهدید چین به چشم میخورد. علاوه بر این، احتمال وجود یک جبهه متحد چین و پاکستان سناریویی است که هر دولت هند از آن می ترسد. بنابراین، چگونه باید به مسئله چین رسیدگی کنیم
تفکر هند و معضلات آن
بزرگترین معمایی که تزارهای امنیتی هند را به دردسر می اندازد و بستر معضلات کنونی دهلی در مورد واکنش های سیاست دیپلماتیک را تشکیل می دهد، قصد چین است. در تعاملاتم با چندین متخصص برجسته ژئواستراتژیک هند، از جمله دیپلماتهای حرفهای و دانشمندان دانشگاهی، متوجه شدم که تقریبا هیچ دیدگاه واضحی در مورد آنچه چین میخواهد وجود ندارد - آیا هدف پکن حل و فصل دوستانه مسائل مرزی و پیشرفت بیشتر در روابط تجاری و فرهنگی است یا خیر به دنبال تجاوز به قلمرو هند است.
قابل توجه است که جامعه راهبردی هند مسائل مرزی را مانع اساسی برای بهبود روابط دوجانبه میداند. بسیاری از کارشناسان پیشنهاد می کنند که روابط هند و چین به محض ایجاد پیشرفت در جبهه مرزی به طور قابل توجهی بهبود خواهد یافت. با این حال، با توجه به هدف چین، بسیاری از محققان و دیپلمات های هندی معتقدند که هند می تواند با چین تعامل داشته باشد و مسائل مرزی را از طریق ابتکارات دیپلماتیک دوجانبه حل کند.
آنها استدلال می کنند که از سال 1988 تا 2020، قبل از بحران گالوان، هر دو کشور توافق نامه های دوجانبه ای را در سال های 1993، 1996 و 2005 امضا کردند که خط آتش بس سال 1962 را به عنوان خط کنترل واقعی (LAC) برای حفظ صلح و آرامش در مرز تصویب کرد. تمرکز بیشتر بر ایجاد روابط تجاری قوی است. در نتیجه، هیچ تفاوت عمده ای در LAC وجود نداشت، اگرچه یک منطقه خاکستری به دلیل فقدان مرزبندی دقیق روی زمین باقی ماند. احزاب گشت هندی و چینی گهگاه بر اساس تصورات مربوطه خود از LAC وارد مناطقی می شدند. علاوه بر این، آنها استدلال می کنند که در طول سه دهه گذشته، تا زمان حادثه گالوان، هند و چین روشی برای همزیستی مسالمت آمیز به عنوان همسایگان، تقویت روابط تجاری و حذف خطوط مرزی طولانی مدت در حوزه تجاری و تجاری پیدا کردند. .
مخالفان خط فکری فوق استدلال می کنند که اگر چین واقعاً خواهان صلح بود، مناقشه گالوان را شروع نمی کرد، که اقدامات اعتمادسازی ایجاد شده در سه دهه گذشته را تضعیف و ویران کرد. حتی قبل از گالوان، قصد چین نه شفاف بودو نه منصفانه .
در سال 2009، چین جاده ای را از سومدو تا پاترول پوینت 13 در دشت های دپسانگ ساخت. تهاجم ارتش آزادیبخش خلق (PLA) به دشت های دپسانگ در سال های 2011 و 2013 منجر به رویارویی با ارتش هند شد. در سال 2014، PLA به چومار (لداخ شرقی) حمله کرد و به دنبال آن یک درگیری طولانی مدت بین دو ارتش در دوکلام، واقع در سه راهی هند، بوتان و چین رخ داد. به جز تهاجم سال 2011، که رهبری نظامی موفق به حل آن شد، حوادث باقی مانده نیاز به مداخله سیاسی در سطوح بالاتر داشت. علاوه بر این، در مناسبتهای مختلف، چین یا با صدور روادید ثابت برای شهروندان کشمیر و آروناچال پرادش یا با ممانعت از معرفی فرماندهان تروریستی تحت حمایت پاکستان به عنوان تروریستهای جهانی توسط سازمان ملل، هند را عصبانی کرده است.
علاوه بر این، نگرش سخت و ناسازگار چین نسبت به مسائل مرزی، علیرغم 21 دور مذاکرات هستهای در سطح فرماندهی پس از بنبست گالوان، همراه با سرمایهگذاری سنگین این کشور در زیرساختهای دوگانه در مناطق مرزی، شبهههای جدی را در مورد قصد بلندمدت چین ایجاد میکند. .
خط فکری دیگری استدلال می کند که موضوع مرز برای چین بی ربط است. زمانی که با طرح بازی بزرگتر پکن برای تسلط بر جهان، که شامل تحت سلطه درآوردن هند و وادار کردن آن به پذیرش موقعیت خود به عنوان یک قدرت فرودست است، بیاهمیت میشود. حتی هدف از جنگ 1962 تضعیف جواهر لعل نهرو، نخست وزیر وقت هند بود که تحت رهبری او هند به عنوان یک رهبر جهانی در میان کشورهای غیرمتعهد ظاهر می شد. در استراتژی بزرگ چین، هند نمی تواند به عنوان یک دولت بزرگ ومتمدن در حیاط خلوت چین وجود داشته باشد و موقعیت چین به عنوان یک قدرت جهانی را به چالش بکشد.
علاوه بر این، تصوراتی وجود دارد که باتوجه به حضور نیروی دریایی قوی هند در اقیانوس هند - جایی که هند به طور بالقوه می تواند مسیرهای کشتیرانی چین را از طریق تنگه مالاکا مسدود کند - پکن با حمایت از موضع کشمیر هندرادر شرایط آب و هوایی محدود نگه می دارد. پاکستان و شبکه گروههای تروریستی نیابتی آن در کشمیر و مناطق داخلی هند یا با تهاجمات سالامی در امتداد مرز هند و چین فعالند. چین همچنین ممکن است در این مرحله به دنبال مبهم نگه داشتن مرزها، ایجاد سردرگمی و بلاتکلیفی از طریق تهاجمات گاه به گاه، و در نهایت حل و فصل مرزها در یک لحظه مناسب تر باشد، مانند زمانی که به نظامی و فناوری قاطع دست می یابد.
برتری نسبت به هند، زمانی که هند در سیاست جهانی منزوی شده است، یا زمانی که توانمندیها و قصد قدرتهای غربی برای حمایت از هند در برابر چین کاهش چشمگیری داشته باشد.
این بلاتکلیفی و ناراحتی پیرامون اهداف بلندمدت چین در مرزهای هیمالیا به طور فزاینده ای زنگ خطر را به صدا در می آورد که در درجه اول به دلیل کمیاب بودن اطلاعات است. سیستم های چینی بر خلاف سیستم های کشورهای دموکراتیک مبهم هستند. علاوه بر این، سازمانهای اطلاعاتی هند عمدتاً در چند دهه گذشته بر پاکستان و گروههای تروریستی نیابتی ضد هند آن تمرکز کردهاند. بنا بر گزارش ها، آنها به اندازه پاکستان از شبکه اطلاعاتی قوی یا دارایی های قابل اعتماد در نهادها و محافل تصمیم گیری چینی برخوردار نیستند. طرف هندی تا حد زیادی به تصاویر ماهواره ای ایالات متحده برای اطلاعات در مورد استقرار نیروهای چینی، ایجاد زیرساخت ها و سایر تحولات استراتژیک در مناطق مرزی متکی است. دانشمندان دانشگاهی عمدتاً به اسناد رسمی دولت چین که در حوزه عمومی در دسترس است و همچنین مقالات منتشر شده در روزنامه ها و پورتال های رسانه ای برجسته چینی وابسته هستند. علاوه بر این، پیچیدگی و ابهام عملیات نفوذ چین بر حس عدم اطمینان و دلهره در طرف هند می افزاید.
سناریوهای تشدید نقشه برداری
در سال 1962، زمانی که ارتش های هند و چین در مرزهای هیمالیا بر سر مسئله مرزی درگیر شدند، رهبر کمونیست مائو تسه تونگ، با درس هایی از سنت کلاسیک چین، به فرماندهان خود گفت که چین و هند قبلاً با هم جنگیده اند. یک نیمه جنگ و اینکه پکن می تواند جهت استراتژیک خود را از تاریخ جستجو کند. او دو مورد از مداخله نظامی چین در هند را برای ژنرال های خود نقل کرد. اولین جنگ 1300 سال قبل از آن در زمان حکومت سلسله تانگ (618-907 بعد از میلاد) رخ داد، زمانی که چین ارتش خود را برای حمایت از یک پادشاه مشروع هند فرستاد که با رقیب نامشروع و متجاوزی که ادعای پادشاهی را برای تاج و تخت به چالش می کشید، می جنگید. پس از این جنگ اول، هند و چین از یک دوره طولانی صلح و تبادل فرهنگی، اقتصادی و مذهبی پر جنب و جوش برخوردار شدند. به گفته مائو، «نیمه جنگ» زمانی رخ داد که تیمور، فرمانروای مغول، در سال 1398 پس از میلاد، دهلی را غارت و یورش برد و حداقل 100000 نفر را کشت.
در درک مائو، درس کلیدی از دو واقعه تاریخی فوق الذکر این بود که هند و چین «محکوم به دشمنی همیشگی» نیستند و می توانند دوباره از دوره های پایدار صلح و رفاه برخوردار شوند. با این حال، برای این که این اتفاق بیفتد، پکن مجبور شد هند را با قدرت «بکوبد» تا آن را به میز مذاکره دیپلماتیک بیاورد.
مائو در زیر چتر فراگیر سوابق باستانی تاریخ چین، الزامات استراتژیک مدرن برای جنگ 1962 را تشریح کرد. هفتهها بعد، چین به هند حمله کرد و شکستی ویرانگر را متحمل شد و تقریباً کل ایالت آروناچال پرادش امروزی را اشغال کرد و قبل از عقبنشینی به خط کنترل قبلی و حتی بازگرداندن تسلیحات سنگین مصادره شده. شکست 1962 بعلاوه مایه شرمساری و تحقیر عمیقی است که در روان جمعی هند حک شده است.
حادثه ای که در بالا ذکر شد یک ویژگی اساسی ناخودآگاه استراتژیک چین را نشان می دهد - لنگرگاه محکم آن در گفتمان تمدنی، پیشینیان و خرد آنها، که پایه و اساس افکار مدرن چین در مورد دیپلماسی، جنگ و استراتژی را تشکیل می دهد. از این رو، اگر تاریخ یکی از معیارهای اساسی برای درک موقعیت ژئواستراتژیک چین، فلسفه زیربنایی، و پیشبینی اقدامات آینده آن باشد، در این صورت احتمال تهاجم سریع مانند سال 1962 در برخی بخشها و درگیریهای بزرگ در برخی دیگر وجود دارد.
برخی گزارشهای اخیر از نشریات معتبر غربی و اندیشکدهها، جنگ هند و چین را بین سالهای 2025 تا 2030 پیشبینی میکنند. در چنین سناریویی، احتمال هجوم سریع نیروهای چینی در هفت تا هشت کیلومتر به خاک هند را نمیتوان رد کرد. علاوه بر این، پاکستان ممکن است خط کنترل (LoC) را فعال کند و حوادث تروریستی در کشمیر و خشونت های جمعی در هند را به عنوان تاکتیک های انحرافی برای ایجاد فشار بر هند و تسهیل اجرای طرح بازی پکن در سریع ترین زمان ممکن، تحریک کند.
در سناریویی دیگر، چین ممکن است به شرمسار کردن و فشار بر هند با حملات دوره ای خود ادامه دهد. همراه با چنین اقدامات نظامی، هند ممکن است مجبور شود با حملات سایبری به زیرساختهای حیاتی، تأسیسات نظامی و غیرنظامی، مؤسسات مالی و بازارهای سهام، و همچنین جنگهای تبلیغاتی و جنگ اقتصادی چین مقابله کند.
چندین عامل حیاتی احتمال چنین تهاجم سریع چین را، همراه با یورش نامتقارن و سایبری، به احتمال زیاد در بخش شرقی که آروناچال پرادش مورد علاقه چین است، تقویت می کند. اگرچه اکثر تهاجمات و تجاوزات اخیر در منطقه لاداخ رخ داده است، با توجه به تاکتیک های فریب چینی، نمی توان چنین برداشت کرد که تهاجم بزرگتر در بخش غربی رخ خواهد داد. این تهاجمات جزئی و دوره ای ممکن است عملیات روانی باشد که به عنوان تاکتیک های انحرافی برای پنهان کردن نقشه بازی واقعی یک تهاجم متوسط در بخش شرقی مرز هند و چین استفاده می شود.
برای پیچیده تر کردن اوضاع، چین ممکن است حملاتی را در بخش میانی آغاز کند، نپال را تشویق کند تا موضع تهاجمی تر در مرز هند اتخاذ کند و ادعای خود را در مورد کالاپانی مطرح کند، و فشار بر بوتان را از طریق افزایش نیروها تشدید کند.
استقرار، گشت زنی در مناطق مورد مناقشه، یا ایجاد زیرساخت. طبق گزارش ها، چینی ها معتقدند که این مسیر میانی تهاجم سریع و متوسط از منظر هزینه و فایده امکان پذیر است.
اولا، تهاجم به احتمال زیاد بسیار سریع خواهد بود و حداقل زمان واکنش را برای طرف هندی فراهم می کند. با توجه به پسزمینه عملیات روانشناختی جاری، عدم قطعیت و ابهام استراتژیک و تاکتیکی، تا زمانی که هند بهطور کامل بزرگی، شدت و مقیاس درگیری و قصد پکن را درک کند، PLA از قبل بیشتر اهداف خود را تضمین کرده است. ثانیا، در حالی که ارتباطات و زیرساخت های جاده ای هند در منطقه هیمالیا به سرعت در حال توسعه است، هنوز شکاف قابل توجهی برای پل زدن در مقایسه با توانایی های چین وجود دارد.
در یکی از مقالههای قبلیام، در مورد چگونگی ایجاد شبکهای پیچیده از جادههای محوری در مناطق مرزی توسط چین بحث کردهام که حرکت بسیار آسانتر و سریعتر نیروها و تجهیزات آنها را در مقایسه با طرف هندی تسهیل میکند. در چنین سناریویی، آمریکاییها تنها میتوانستند با ارائه اطلاعات، تجهیزات ارتباطی جزئی و پشتیبانی تکنولوژیک کمک کنند و لجستیکی روان را فراهم کنند. با این حال، بعید است که آنها نیروهای خود را در زمین مستقر کنند. زمین خشن است و نیروهای آمریکایی حتی برای جنگیدن در چنین محیط هایی آموزش ندیده اند. با توجه به تجهیزات با کیفیت بالا، مسائل و فرآیندهای تدارکات پیچیده و زمان بر هستند.
با توجه به اصطکاک های مداوم بین واشنگتن و دهلی، هیچ پیشرفت قابل توجهی در معاملات دفاعی بزرگ پیش بینی نمی شود. علاوه بر این، جابجایی، آموزش، سازگاری با آب و هوا و زمین، و همچنین آشنایی با تجهیزات پیشرفته آمریکایی، بسیار بیشتر طول می کشد. مهمتر از همه، به دلیل محدودیت های زمین و آب و هوا، تجهیزات سنگین حتی در بسیاری از مناطق مورد نیاز نیست. مناطق بسیار کمی مانند دشت های دپسانگ وجود دارد که تانک ها ممکن است مفید باشند. نبردها در منطقه هیمالیا احتمالاً پیاده نظام و توپخانه محور هستند که در آن زیرساخت های جاده نقش مهمی را ایفا می کند - منطقه ای که چین در آن برتری آشکاری دارد. علاوه بر این، چین می تواند از پهپادها و نیروی موشکی خود استفاده کند.
در نهایت، در چنین سناریویی، روسیه دوست مورد اعتماد هند نیز پس از شروع درگیری قادر به اعمال فشار زیادی بر چین نخواهد بود. با توجه به افزایش وابستگی روسیه به چین پس از جنگ اوکراین، نفوذ روسیه محدود خواهد بود. پکن تا زمانی که به طور بالقوه بتواند سیاست گذاران چینی را تحت تأثیر قرار دهد، دستاوردهای خود را تضمین می کرد و پس از آن قدرت های جهانی احتمالاً مداخله خواهند کرد و به خویشتن داری و دیپلماسی اصرار می کردند.
شانس چنین حمله سریع، شرم آور و بی ثبات کننده، و درگیری های تصادفی یا عمدی دوره ای که به یک جنگ متعارف تمام عیار - با احتمال بسیار دور از هسته ای شدن درگیری - در این مرحله حداقل است. اگر درگیری به طور قابل توجهی تشدید شود و طولانی شود، چین خود را درگیر یک مبارزه طولانی مدت و طولانی در زمین سخت هیمالیا خواهد دید.
هند نیز از موقعیت خود در سال 1962 فاصله زیادی داشته است. امروز، هند یک قدرت هسته ای و پیشرو در برنامه های فضایی پیشرفته است. علاوه بر پایگاه علمی، فناوری و صنعتی قوی، با چهارمین نظامی بزرگ و پنجمین تولید ناخالص داخلی، جایگاه بسیار قویتر و معتبرتری در ژئوپلیتیک جهانی دارد. از این رو، اگر عنصر غافلگیری و حمله سریع در تهاجم چین خنثی شود، هند می تواند دفاعی قوی و ضدحمله ای انجام دهد و شرمساری قابل توجهی را برای چین به همراه آورد. چنین سناریویی شکست بزرگی برای جاه طلبی های بلندمدت چین برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی و رقابت با ایالات متحده خواهد بود.
همچنین با این اقدام، هند احتمالاً بی طرفی خود را کنار گذاشته و با طرف آمریکایی بیشتر همسو خواهد شد، روابط خود را با کشورهای چهارگانه و اردوگاه غربی تقویت کرده و با حضور نیرومند دریایی خود در هند، موانعی را برای خطوط تدارکاتی چین در تنگه مالاکا ایجاد خواهد کرد. اقیانوس. این کشور می تواند اصولاً سیاست "چین واحد" را رد کند، با ایجاد اتحاد با ویتنام، ژاپن، فیلیپین و اندونزی، موضع قوی ضد چین اتخاذ کند و ردپای استراتژیک خود را در مناطقی مانند خاورمیانه، افغانستان و جنوب افزایش دهد. قفقاز. هند همچنین ممکن است با کشورهای چهارگانه در دریای چین جنوبی و دریای چین شرقی فعال تر برخورد.
نویسنده فارغ التحصیل دانشگاه کرنل در امور عمومی، لیسانس از کالج سنت استفان دهلی است و دکترای خود را در مورد جیش محمد گذرانده است. او یک تحلیلگر سیاسی متخصص در مبارزه با تروریسم، سیاست خارجی هند و ژئوپلیتیک افغانستان-پاکستان است. نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است .